کار با من

امیررضا براآنی

متولد دوازدهم تیرماه 1375 خورشیدی

مهندس کامپیوتر – نرم افزار دانشگاه اصفهان

امیررضا برانی مهندس کامپیوتر | نرم افزار دانشگاه اصفهان

کارشناس و مشاور سئو (SEO) و تولید محتوا

عکاس  واقعی(کم­کار)

غواص snsi

دانلود روزمه بازی گونه:

“پی دی اف و نسخه تصویری پورتفولیو بازی گونه شخصی)

چ کارنامه: اولین پورتفولیو بازی گونه (بازی طیف ضرب سکه زر سلاطین)

هزاره سوم، قرن پانزده خورشیدی

ایران – اصفهان – اتاق قرار

چ کار نامه اسلیمی پارسی

 

 شماره تماس:

09207157519

09338689698

خوانه (خانه)

HOME Sweet HOME

هیچ جا خونه خود آدم نمیشه؟؟!

من نوشت

پیش از “من­نامه” خوانی باید بتوانیم “من­خوانی” و “خانه­خوانی” کنیم.

اصلا چرا اینقدر روز ولادت و زایش خاص و مهم میشه؟ مگه چه تفاوتی با بقیه روزها و تجربه های زندگی داره؟ یا چرا در این روز تنها کسی که خوشحال نیست و پر از بهت است و حیرت تازه مولود است؟

حس شما توی روزهای تولدتون چیه؟؟

چرا؟

چگونه؟

علت ها و پاسخ های فراوانی برای اینگونه سوالات وجود دارد. که ما به دو مثال بسنده خواهیم کرد.

  • خانه آردی (آردخانه)

اتاقی با مساحت دلخواه و مطلوب خویش تجسم کنید که تبدیل به انبار آرد شده است. هرکسی که وارد این فضا و اتاق شود قطعا تبدیل به آرد نخواهد شد. اما آردی شدن هر فرد، شخص و وجودی در چنین فضای آردناکی قطعی است. این یعنی تاثیر محیط بر روی ما از حدّ تصور ما فراتر است.

  • هم طویله­ای

در ادبیات کوچه و بازار بارها این شعر زیبا را شنیده اید: “کبوتر با کبوتر باز با باز” البته نمونه هایی که با هر دو کنند پرواز، صفت های خانواده پسند و صیانت­پسندی نخواهند داشت.

اگر در طویله ای دو خر یا الاغ را کنارهم نگهداری کنیم، قطعا آن دو خر هم رنگ یکدیگر نمیشوند حتی اگر

فرزندشان اینگونه شود. اما این قطعی است که هر دو هم بو و هم خو خواهند شد. یا به عبارت دیگر اگر میخواهید ببینید که و چه هستید؟! کافی است به ارتباطات صمیمی نزدیک خویش نگاه کنید.

اگر پنج عاقل عاشق در کنار خود دارید شما ششمین عاقل عاشق خواهید بود و یا نهایتاً عاشق عاقل!

  • محیط خوانه (خوان: سفره)

هم پیالگی یا هم خوراک بودن، اگر اثرگزاری بیشتر از هم­خانه بودن نداشته باشد، بی اثر نیز نیست. پس زین پس “خانه” را “خوانه” خواهیم خواند.

خانه به خوانه چشم شدم

خیره به دنبال تو (او) گشتم!؟

پیش تر برای فهم معنی کلمات یا باید کوچه به کوچه و خانه به خانه دنبال معنی آن کلمه میگشتیم و یا در به در در فرهنگ های لغت نزدیک ترین معنای مطلوب را پیدا میکردیم. به لطف اینترنت، دیجیتال مارکتینگ و سئو دسترسی به معانی کلمات نیز بسیار ساده شده، کافی است جستجو کنیم!

در تعاریف استفاده شده در این فضا از فرهنگ های قابل دسترس همگان، چون آبادیس و واژه یاب استفاده شده است.

پس اولین پیشنهاد امیررضایی استفاده از فرهنگ نامه های آنلاین چون آبادیس است.

خانه:

فضا، نشیمن، منزل، چاردیواری، سرپناه، اقامتگاه، آلونک، کوخ، دولت­سرا، سرا، مسکن، کاشانه، حجره، قصر، کاخ، لانه، غار، آشیانه، سوراخ، کنام، بوم و میهن همگی مترادف محسوب می­شوند.

خوان ـه:

خوان، بساط، سفره، پذیرایی، کاروانسرا، مائده، طعام، غذا، سماط، خوراک، طبق، خار، علف هرزه، گیاه، خورد، قوت، طعمه، خورش، اغذیه، خوردنی، خورشت، اغذیه، خوردنی، خواربار، توشه، آذوقه، خوار و بار، سفره فراخ و گسترده نیز هم معنا هستند.

خوانی است جهان و زهر لقمه

خوابی است حیات و مرگ تعبیر

پس در خانه و خوانه اگر کس است

یک حرف بس است

عاقل تر از آن باش که دیوانه نباشی

پس خوانه همان­خانه دیوانه است

درباره من = من نامه = مانامه

از درون پنجره همسایه من

یا ز ناپیدای دیوار شکسته­ی خانه من

از کجا یا از چه کس دیری است

راز پرواز نهان لبخنده­ای این­گونه در حرف است

من در اینجا نشسته!

نیما یوشیج

درباره:

در باب، در حق، در خصوص، در زمینه، در مورد، راجع به، عطف به، با توجه به، به وسیله نیز هم معنی هستند.

چون عاقبت کار جهان نیستی است

انگار که نیستی، چو هستی خوش باش

خیام

من:

ضمیر، خود، خویشتن، نفس، خویش، ضمیر اول شخص مفرد، سه کیلو، واحد وزن، ضمیر متکبّر، ذات، آدم، انسان و صورت

این “من” منی که میگی، چند منه؟!

ماییم که از باده ی بی جام خوشیم

هر صبح منوّریم و هر شام خوشیم

گویند سرانجام ندارید شما

ماییم که بی هیچ سرانجام خوشیم

البته کودکان پارسی زبان غالبا از واژه “ما” استفاده می­کنند به جای “من”. چرا که من و تو ساخته ذهن متکبّرانه بزرگسالان است.

در نتیجه هرجایی که از واژه “من” استفاده می کنیم، خطاب منِ نوعی است و خودم. وگرنه تو میدانی که همگی “ما” هستیم و ماما کردن از اصوات حیوانات است و هم نماد عشق در طبیعت چون بابا.

پس لطفا ماما کنیم و بابا بمانیم.

از این رو درباره من رایج در اینجا “من نامه” نامیده شد و سپس به “مانامه” تغییر یافت.

 

نمونه کار = کارنامه

نمونه:

اسطوره، الگو، سرمشق، مدل، اسوه، انموذج، شبیه، مانند، مثل، همانند، قیاس، نمودار، استوره، عبرت، مثال، پیشرو، پیکر، نقشه، شاخصیت، اسم دختر، مقدار کمی از چیزی که به کسی نشان بدهند معنی های نمونه محسوب می­شوند.

صنع را برترین نمونه تویی

خط بی چون و بی چگونه تویی

اوحدی

زین پیچ و خم ار مرد رهی روی بتاب

کاین مشت تورا نمونه خروار است

آصف

 

کار:

کاسبی، پیشه، حرفه، شغل، کسب، نقش، مشغله، وظیفه، منصب، عمل، فعل، کردار، امر، ماجرا، ساخت، صناعت، تقدیر، سرنوشت، مرگ، اتفاق، پیشامد، حادثه، ماوقع، مسئله، موضوع، اثر، هنر، جنگ، کارزار، کشت و کار، جهاد، کاسبی مترادف و هم معنا کار محسوب می­شوند.

کار دنیا همه هیچ و دنیا همه هیچ

ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

 

کارنامه:

بیلان، تصدیق، دانشنامه، دیپلم، گواهی نامه، مدرک، تاریخ و سرگذشت نیز مفهوم مشابهی دارند.

پس در اینجا فکر و ذکرهای کاری “ذهن­نامه” و فعالیت های دلی و جانی “جان­نامه” نامیده خواهند شد. که همگی میتوانند در قالب کسب و کاری تبدیل به نقدینگی و درآمد شوند پس زیر مجموعه “زرنامه” محسوب می­شوند.

 

زر:

ذهب، طلا، عسجد، پول، دینار، تمول، ثروت، پیر، سالمند، فرتوت، کهنسال، زرد، زردفام، برنا، جوان نیز بهم مرتبط هستند.

به چشمش همان خاک و هم سیم و زر

بزرگی بدو یافته زیب و فر

فردوسی

 

نامه:

جریده، خط، دست خط، رقعه، رقیمه، صحیفه، طومار، عریضه، طومار، کاغذ، کتاب،، مراسله، مرقومه، مصحف، مکتوب، منشور، نبشته، نوشته نیز از کلمات هم مفهوم نامه آورده شده است.

نیست بر عقل میر هیچ دلیل

راهبرتر ز نامه­های دبیر

ناصرخسرو

 

ذهن:

خرد، هوش، درک، فهم، استعداد، خاطر، ضمیر، فکر، قلب، مغز و عقل نیز معنی مشابهی دارند.

لعبتانی که ذهن من زاییده است

لهو را از جمال کاشانیست

 

جان:

روان، روح حیات، نفس، هوش، عزیز، گرامی، جن نیز هم معنا جان یا جون نامیده شده اند.

تن، بدن، انس، پری، پریان نیز متضاد جان آورده شده اند.

صورتش برجاست این زشتی ز چیست

عاشقا واجو که معشوق تو کیست؟

 

هم:

آهنگ، قصد، مقصود، منظور، اندوه، دل­مشغولی، غم، بازهم، باز، حتی، نیز، همچنین

دردم از یارست دردری و درمان نیز هم

دل فدای او شد و جان نیز هم

حافظ

 

آهنگ:

اراده، خواست، داعیه، عزم، عزیمت، قصد، میل، نیت، سرود، لحن، مقام، ملودی، نشید، نغمه، نوا، مفاد، اسلوب، راه، روش، طرز نیز هم معنی آهنگ شمرده می شوند.

سوزنی تیز در گرفته بچنگ

کرد زی خایه های خویش آهنگ

سنایی

تماس با من | امیررضا برانی